loading...
ای کاش نگاه زیبایت زیر نویس داشت....
مجتبی تاج بازدید : 40 دوشنبه 09 اردیبهشت 1392 نظرات (0)
 
 
 

عشق یعنی با جهان بیگانگی
 عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
  عشق یعنی سجده ها با چشم تر
   عشق یعنی سر به دار آویختن
    عشق یعنی اشک حسرت ریختن 
    عشق یعنی با جهان بیگانگی
 عشق یعنی شب نخفتن تا سحر 
  عشق یعنی سجده ها با چشم تر
   عشق یعنی سر به دار آویختن
    عشق یعنی اشک حسرت ریختن 
     عشق یعنی در جهان رسوا شدن
      عشق یعنی مست و بی پروا شدن
      عشق یعنی سوختن یا ساختن
       عشق یعنی زندگی را باختن
       عشق یعنی انتظار و انتظار
        عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
         عشق یعنی دیده بر در دوختن
          عشق یعنی در فراقش سوختن
           عشق یعنی شعله بر خرمن زدن
            عشق یعنی رسم دل بر هم زدن
             عشق یعنی لحظه های التهاب
              عشق یعنی لحظه های ناب ناب
                عشق یعنی آب بر آذر زدن
                 عشق یعنی سوز نی ، آه شبان
                  عشق یعنی معنی رنگین کمان
                عشق یعنی شاعری دل سوخته
              عشق یعنی آتشی افروخته 
             عشق یعنی با گلی گفتن سخن 
               عشق یعنی خون لاله بر چمن
                  عشق یعنی دیده بر در دوختن
                     عشق یعنی در فراقش سوختن
                      عشق یعنی یک تیمّم، یک نماز
                     عشق یعنی عالمی راز و نیاز
                   عشق یعنی چون محمد پا به راه
                  عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه 
                 عشق یعنی بیستون کندن به دست
               عشق یعنی زاهد اما بُـت پرست
              عشق یعنی همچو من شیدا شدن
             عشق یعنی قطره و دریا شدن
            عشق یعنی یک شقایق غرق خون
           عشق یعنی درد و محنت در درون
          عشق یعنی یک تبلور یک سرود
         عشق یعنی یک سلام و یک درود
        عشق یعنی لایق .... شدن
       عشق یعنی با خدا همدم شدن
      عشق یعنی جام لبریز از شراب
     عشق یعنی تشنگی یعنی سراب
    عشق یعنی لذت یک آرزو
   عشق یعنی یک بلای ماند گار 
 عشق یعنی هدیه ای از آسمان
عشق یعنی یک صفای سازگار

 

مجتبی تاج بازدید : 20 دوشنبه 09 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

 

از ماورای یک احساس قشنگ تپش های قلب تو را می شنوم


چه زیباست از پشت این نقاب هزار رنگ حس دلتنگی تو را بوئیدن


تو را می بینم و می جویم که همچون یک باران بهاری

 

بر دل پائیزی من می باری و سیراب

 

 میکنی درختان دلم راکه بارور می شوند و شکوفه می دهنددر بهار دل


چه معصومانه است عشقی که تو دیده ای را فهمیدن


به ذهنم هم نمی امد که روزی می شوی هم حس تنهایی های من


من و تو از تراوش یک چشمه ایم.... چشمه ای پر از قطرات ناب تنهایی


همان حس مشترک...

 

مجتبی تاج بازدید : 41 دوشنبه 09 اردیبهشت 1392 نظرات (0)


چه سخت است وصف کسی که معناگر عشق است! مصداق آدمیت!

 

همان کسی که می شنود حرفایی که قلبش را می سوزاند و می بیند دردهایی که امانش را می برد.

 

ولی خود را به نشنیدن میزند، به ندیدن تا پنهان کند زخمهایی را که به خاطر مهربانیش بر جای مانده

 

و پنهان کند، دردهایی را که به خاطر شاد کردن دلی، در سینه اش پنهان مانده!

 

 

آری! چه سخت است و چه ماجرای عجیبی  دارد، این " عشق! "

 

مجتبی تاج بازدید : 22 یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او

پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای

وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی

دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن

من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو … من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم

در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد

گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت

غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی

در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم.

مجتبی تاج بازدید : 21 یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

تو خیال نکن همیشه ، که من عاشقت میمونم

تو منو دوستم نداری ، خودم اینو خوب میدونم

تو یه روزی تو وجودم ، مثل آب و ریشه بودی

تو منو دوستم نداشتی ، تو همون همیشه بودی

خیلی دوست دارم بدونی ، که دیگه دوستت ندارم

نه دیگه ، آره تموم شد ، غصه های روزگارم

واسه تو بازیچه بودم ، خودم اینو خوب میدونم

برای نوشتن از تو ، دیگه چیزی نمی دونم

دیگه طاقتم تمومه زندگی با تو حرومه

به خدا دلم دوستت داشت ، ولی عشق تو حرومه

نمیخوام حتی یه لحظه ، تو خیال من تو باشی

برو دیگه نازنینم ، نمی خوام تو اینجا باشی

توی قلب مهربونم ، حالا جای موندنت نیست

توی خاطرات شیرین ، دیگه جای موندنت نیست

واسه من تو کم گذاشتی ، تو منو دوستم نداشتی

توی قلب پر غرورم ، تو گل غصه می کاشتی

دیگه وقت رفتنت شد ، نکنه پای تو گیره ؟

واسه ی شکستن من ، نکنه گریه ات بگیره ؟

دل صادق و زلالم ، توی دستای پژمرد

خدا اون روز رو نیاره ، که بفهمی عاشقت مُرد

حالا من تنهای تنهام ، دیگه عشق من تو نیستی

من دیگه شادم و آروم ، توی قلبم دیگه نیستی

اینو خوب بدون واسه من ، حالا عشقِت دیگه مُرده

توی قلب من نشسته ، جای تو یه عشق مُرده

خیلی دوست دارم یه روزی ، مثل من بازیچه باشی

تو رو خُردت کنه اما ، نتونی ازش جدا شی

خیلی دوست دارم ببینم ، که دلت یه جا اسیره

تو براش می میری اما ، به غمت خنده اش می گیره

یه عروسک توی دستاش ، که تو رو بازیچه کرده

شاید اون روزا بفهمی ، که دلت با من چه کرده

 

مجتبی تاج بازدید : 38 یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست

تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست

قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو

گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست

گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم

گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن

من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه

برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز

که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست …

مجتبی تاج بازدید : 21 یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

lv5 داستان غمگین من رفتنی ام

اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم : اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: من رفتنی ام!
گفتم: یعنی چی؟
گفت: دارم میمیرم…

گفتم: دکتر دیگه ای رفتی، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا بزرگه، ایشالا که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم یعنی خدا بزرگ نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گل مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم…
.
کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن
آخه من رفتنی ام و اونا انگار موندنی
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برای همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
بعبارتی این ماجرا منو آدم خوبی کرد و مهربون شدم
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن منو قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که شنیدم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن، خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
.
آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر،
وقتی داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
.
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
گفتم: پس چی؟
.
گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر،
گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم،
گفتن:نه،
گفتم: خارج چی؟
متن های عاشقانه  و باز گفتند : نه!
خلاصه
.
مارفتنی هستیم وقتش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد
برای آنان که یادشون رفته من رفتنی ام …
حرص می زنند و دیگران را می آزارند …

 

مجتبی تاج بازدید : 30 یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

lv4 متن های عاشقانه 2013

چقدر خوشحآل بود شیطآن…!
وقتی سیب رآ چیدم..!
گمآن میکرد فریب دآده است مرآ…!
نمی دآنست تو پرسیده بودی ..؟!
مرآ بیشتر دوس داری یآ ماندن در بهشت رآ ….

free2 متن های عاشقانه 2013

مردان هم قلب دارن…
فقط صدایش، یواش تر از صدای قلب یک زن است!
مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشان گریه میکنند!
شاید ندیده باشی؛
اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگیشان قاب میکنند!
هر وقت زن بودنت را میبینم؛
سینه ام را به جلو میدهم،صدایم را کلفت تر میکنم…
تا مبادا…
لرزش دست هایم را ببینی !
مرد که باشی …
دوست داری … از نگاه یک زن مرد باشی …!
نه بخاطر زورِ بازوها !
مثل تو دلتنگ میشوم …
ولی گریه نمیکنم!
بچه میشوم … بهانه میگیرم… تو این هارا خوب میدانی!
تمام آرزویم این است که سر روی پاهایت بگذارم،تا موهایم را نوازش کنی …
دوست دارم بدنت را بو کنم…عاشق بویِ موهایت هستم!
من بیشتر از تو به آغوش نیاز دارم …
چون وقت تنهاییم،خاطره ی تو مرا امیدوار میکند به همه ی دنیا!
تا برای خوشبختیت …
لبخندت …
آرامشت …
تلاش کنم!
من مرد بودنم را مدیون زن بودنت هستم!
فقط تو این هارو میفهمی …
با زن بودنت !

 

مجتبی تاج بازدید : 16 یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

sheir دو بیتی های عاشقانه و احساسی

خودم بودم که می خواستم همه دنیای من باشی
ببین غرق توام اما هنوز می ترسی تنها شی
::
::
میخوام محکم نگه دارمت این بار .. تو که باعث دلتنگیم میشی
بلایی به سر خودم میارم .. که تو چشمای من تسلیم میشی
::
::
شبا مستم ز بوی تو.. خیالم بازه روی تو
خرامون از خیال خود… گذر کردم ز کوی تو
::


::
بازم بارون زده نم نم.. دارم عاشق می شم کم کم
بذار دستاتو تو دستام.. عزیز هر دم، عزیز هر دم
::
::
یه احساسی به تو دارم یه جوری از تو سرشارم
یه کم این حسّو باور کن که بی وقفه دوست دارم
::
::
یه احساسی به تو دارم شبیه عشق و دل بستن
تو هم مثل منی اما یه کم عاشق تری از من
::
::
گناه من تویی جادو.. نگاه من تویی هرسو
نرو از خواب من بانو.. تویی صیاد منم آهو
::
::
شب تنهایی زار و.. کسی هرگز نبود یار و
خراب یاد تو بودم.. تو بردی از نگات مار و
::
::
بازم بارون زده نم نم.. دارم عاشق می شم کم کم
بذار دستاتو تو دستام.. عزیز هر دم، عزیز هر دم
::
::
تا دستای تو راهی نیست دارم از گریه کم میشم
تو مرز بین من با تو دارم شکل خودم میشم
::
::
مث گلهای بی گلدون هنوزم مات بارونی
تو از دلتنگی دریا توی توفان چی می دونی؟
::
::
الان ای کاش نزدیک تو بودم .. تو این راه مه آلود شمالی
با این آهنگ دارم دیوونه میشم .. پر از بغضم فقط جای تو خالی
::
::
ما با هم تا حالا دریا نرفتیم .. از اون خونه، از این دنیای خودخواه
تو رو شاید یه روزی قرض کردم .. به اندازه ی یه سفر  کوتاه
::
::
میخوام تو آینه ها بهتر از این شم .. نگاه من نوازشم بلد نیست
به خاطر تو  التماس کردم .. با لبهایی که خواهشم بلد نیست
::
::
میخوام محکم نگه دارمت این بار .. تو که باعث دلتنگیم میشی
بلایی به سر خودم میارم… که تو چشمای من تسلیم میشی
::
::
تو مغـروری نمی ذاری بفهمم .. که احساست به من تغییر کرده
دلت از آخرین باری که دیدم .. توی آغوش سردم گیر کرده
::
::
چه خوبه پیرهن منو بپوشی .. بهم تکیه کنی تا خسته میشی
تا بارون بند می یاد بمونی پیشم .. تو اینجوری به من وابسته میشی
::
::
چه سخته مال هم باشیم و بی‌هم .. می‌بینم میری و می‌بینی میرم
تو وقتی هستی اما دوری از من .. نه میشه زنده باشم نه بمیرم
::
::
خدا ما رو برای هم نمی‌خواست .. فقط می‌خواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه‌ی ما مال ما نیست .. فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم
::
::
تموم لحظه های این تب تلخ .. خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی‌خواست .. خودت دیدی دعامون بی‌اثر بود
::
::
نمیگم دلخور از تقدیرم اما .. تو میدونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون دیر باید می‌رسیدیم .. داره رو دست ما می‌میره این عشق
::
::
میخوام تو آینه ها بهتر از این شم .. نگاه من نوازشم بلد نیست
به خاطر تو  التماس کردم .. با لبهایی که خواهشم بلد نیست
::
::
نمی دونم کجا بودم که رویاهامو گم کردم
که می سوزم که می میرم اگر که از تو برگردم
::
::
یه احساسی به تو دارم یه حس تازه و مبهم
یه جوری توی دنیامی که تنها با تو خوشحالم
::
::
یه احساسی به تو دارم شبیه شوق و بیخوابی
تو چشمات طرح خورشیده تو این شبهای مردابی

 

مجتبی تاج بازدید : 24 یکشنبه 08 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

gh شعر های عاشقانه 2013

من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو ، نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آنسوی یقین شاید کمی هم کیش تر
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود…
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرشما در مورد این سایت چیست؟
    شما بیشتر چه مطالبی را می پسندید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 19
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 30
  • بازدید سال : 207
  • بازدید کلی : 2,070